جدول جو
جدول جو

معنی خیره مغز - جستجوی لغت در جدول جو

خیره مغز(رَ / رِ مَ)
سبکسر. گیج. خرفت:
ز آنکه مرا رنج و خستگی ره قنوج
کوفته کرده ست و خیره مغز و سبکسار.
فرخی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رَ / رِ مَ)
تیره باطن. سیاه درون. تیره و سیاه نهاد:
بدین هندسه ز آهن تیره مغز
برافروخت شاه آن نمودار نغز.
نظامی (از آنندراج).
، احمق و کودن. (ناظم الاطباء). رجوع به تیره شود
لغت نامه دهخدا
(یَهْ مَ)
کسی را گویند که سودا بر مزاجش غلبه کند و خلل دماغ داشته باشد. (برهان) (فرهنگ رشیدی) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سیاه مغز
تصویر سیاه مغز
شخصی که سودا بر مزاجش غلبه کرده و خلل دماغ داشته باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیه مغز
تصویر سیه مغز
شخصی که سودا بر مزاجش غلبه کرده و خلل دماغ داشته باشد
فرهنگ لغت هوشیار
برجستگی موازی در زمین شالی زار
فرهنگ گویش مازندرانی